معنی واحد نظامی پروازی

حل جدول

واحد نظامی پروازی

هوابرد


واحد نظامی

یگان

تیپ

هنگ


کوچکترین واحد نظامی

جوخه


بلند پروازی

کنایه از داشتن آرزوهای بزرگ


از واحد های نظامی

رسد، جوخه، گردان، گروهان، تیپ

لغت نامه دهخدا

واحد نظامی

واحد نظامی. [ح ِ دِ ن ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) واحد ارتشی. رجوع به واحد ارتشی شود.


پروازی

پروازی. [پ َرْ] (حامص) مانند مزیدی مؤخر در کلمه ٔ مرکبه ٔ بلندپروازی آمده و آنرا چون اسم مصدری ساخته است.


خوش پروازی

خوش پروازی. [خوَش ْ / خُش ْپ َرْ] (حامص مرکب) عمل خوش پرواز. حالت خوش پرواز.


نظامی

نظامی. [ن ِ] (ص نسبی) سپاهی. قشونی. لشکری. جنگی. مقابل چریک. (یادداشت مؤلف).
- حکومت نظامی. رجوع به حکومت شود.
|| قسمی آجر است و آن بزرگترین قطع آجر است و پس از او به ترتیب آجر خطائی است و از آن کوچکتر آجر عادی و معمولی سپس نیمه آجر و بالاخره چارکه. (یادداشت مؤلف):
فلک چیست برگی بنفشه ز باغت
قمر چیست خشتی نظامی ز بامت.
شرف شفروه.

نظامی. [ن َظْ ظا] (ص نسبی) منسوب است به نظام. عنوان طایفه ای از معتزله که اصحاب ابراهیم نظام معتزلی اند. رجوع به نظام شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

پروازی بازی

رقص ک: (دختر هیرود یا در مجلس اندر رفت و پروازی بازی کرد. هیرودیس را عظیم خوش آمد. ) (انجیل فارسی ص ‎96)


بلند پروازی

عمل و حالت بلند پرواز

فرهنگ عمید

نظامی

مربوط به نظام: لباس نظامی،
(صفت نسبی، اسم) ارتشی، سرباز،

معادل ابجد

واحد نظامی پروازی

1246

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری